معرفی کتاب از خوب به عالی
سلام به تو دوست عزیز امروز معرفی کتاب بسیار ارزشمند و کلاسیک در شاخه مدیریت با عنوان از خوب به عالی توضیحات کلی ای بدیم و در آخر اگر نیاز به نسخه چاپی، صوتی یا دیجیتال آن را به شما معرفی کردم.
کتاب از خوب به عالی (Good to Great) نوشته جیم کالینز به موضوعی اشاره می‌کند راضی شدن به وضعیت خوب، شما را از رسیدن به وضعیت عالی محروم می‌کند.
همه ما درباره افراد کمال‌گرا مطالبی را مطالعه کرده‌ایم وقتی به این عنوان نگاه می‌کنیم در نگاه اول به این موضوع اشاره می‌شود که عدم رضایت از وضع موجود یعنی کمال‌گرایی.
اما ما می‌دانیم که عالی بودن با محوریت قابل‌دسترس با کمال‌طلبی فرق‌های زیادی دارد.
جیم کالینز سؤالی را به‌عنوان محور اصلی کتاب از خوب به عالی مطرح می‌کند، دقیقاً درباره استانداردهای عالی (به‌جای استانداردهای خوب) است.
او مثال می‌زند که اگر به مدرسه خوب راضی نشویم، می‌توانیم مدرسه‌های عالی داشته باشیم و اگر به شرکت خوب قانع نشویم، می‌توانیم به سمت یک شرکت عالی حرکت کنیم.
او در حدی راضی شدن به وضعیت خوب را نامطلوب می‌داند که از آن به‌عنوان یک بیماری نام می‌برد.
به همین علت، می‌کوشد با بررسی شرکت‌های خوب و مقایسه آن‌ها با شرکت‌های عالی، تفاوت‌های این دودسته را کشف و آشکار کند.
آیا بحث خوب به عالی صرفاً مربوط به کسب‌وکارهاست؟
بیاید نگاهی به سرفصل این کتاب بیندازیم.
سرفصل‌های کتاب از خوب به عالی
مقدمه
فصل اول: خوب دشمن عالی است
فصل دوم: رهبری سطح پنجم
فصل سوم: ابتدا چه کسی… بعد چه چیزی
فصل چهارم: رویارویی با حقایق بی‌رحم (اما هرگز ایمان خود را از دست ندهید)
فصل پنجم: مفهوم جوجه‌تیغی
فصل ششم: فرهنگ انضباط
فصل هفتم: شتاب‌دهنده‌های فناوری
فصل هشتم: چرخ پرواز و حلقه نابودی
فصل نهم: از خوب به عالی تا ماندگاری
سخن پایانی: پرسش‌هایی که تکرار شده‌اند
وقتی کتاب را ورق می‌زنیم و به مثال‌های آن توجه می‌کنیم متوجه این موضوع می‌شویم که این کتاب ویژه مدیران و کارآفرینان است.
ولی جیم کالینز در ابتدای کتاب به این شبهه جواب داده و تأکید می‌کند که مسئله او، شرکت‌ها و کسب‌وکارها نیستند. بلکه راضی نشدن به خوب و حرکت به سمت وضعیت عالی است.
او مثال‌هایی از شرکت‌ها می‌زند؛ چون او معتقد است چنین مباحتی به هر حوزه‌ای می‌شود ابلاغ کرد.
دلیل اصلی این که جیم کالینز به سمت شرکت‌ها رفته اشاره به موضوع مقایسه‌پذیری بودن مربوط است؛ یعنی شرکت‌ها و مخصوصاً شرکت‌های سهامی عام چون قیمت سهام و ارزش بازار مشخصی دارند راحت‌تر می‌شود آن ها را مقایسه کرد و همین موضوع عینی‌بودن مثال‌هاست.
جم کالینز شرکت‌هایی که در حال پیشرفت هستند این‌گونه تعریف می‌کند:
این شرکت‌ها مدتی در وضعیت خوب بوده‌اند (نه عالی)
از نقطه‌ای به بعد، رشد آن‌ها شتاب‌یافته و در یک دوره پانزده‌ساله، ارزششان به طور متوسط سالانه حداقل سه برابر متوسط بازار رشد کرده است.
جیم کالینز برای انتخاب این تعریف، توضیحات متعددی دارد که در کتاب مطرح می‌کند.
از جمله اینکه:
بعضی شرکت‌ها از ابتدا عالی هستند. مثلاً در مورد شرکتی مثل HP، در همان ابتدا روح و دیدگاه بنیان‌گذاران چنان در تمام لایه‌ها رسوخ کرده که شرکت، از بدو تأسیس، فراتر از یک شرکت معمولی است. بررسی چنین شرکت‌هایی، نمی‌تواند چندان آموزنده باشد. برای ما بسیار آموزنده‌تر خواهد بود اگر به شرکت‌هایی فکر کنیم که در سطح خوبی بوده؛ اما متمایز نبوده‌اند و سپس، مسیر رشد سریع و پایدار را آغاز کرده‌اند. از مطالعه این شرکت‌ها، بهتر می‌توانیم بیاموزیم و ایده بگیریم.
کالینز و همکارانش شرکت‌های زیادی را بررسی و پژوهش کردند و شاهد تغییرات دوبرابر یا کمی بیشتر از متوسط صنعت خود پیشرفت داشته‌اند شرکت‌هایی که بیش از سه برابر رشد در صنعت خود داشتند عادی نبودند و آن ها را باید بیشتر این نوع شرکت‌ها را جدی گرفت.
او مدت ۱۵ساله ای را برای شرکت‌ها انتخاب کرده او به این موضوع اعتقاد داشت که امکان دارد در دوره‌های کوتاه رشدهای تصادفی زیادی شرکت‌ها داشته باشند؛ ولی رشد پیوسته و نامتعارف را دیگر نمی‌شود تصادفی دانست و همین‌طور نقش مدیران را در مقایسه با کل شرکت و سیستم آن تقریباً بی‌تأثیر می‌کند.
کلیدواژه جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی انضباط (Discipline)
وقتی شما این کتاب را مطالعه می‌کنید نکته‌های زیادی درباره مدیریت و زندگی یاد می‌گیرید. اما کلمه‌ای که کالینز محوریت این کتاب در نظر گرفته انضباط یا دیسیپلین است. ولی منظور او سروقت آمدن و رفتن نیست؛ بلکه او نظم و انضباط را در سه حوزه افراد، افکار و رفتار حرف می‌زند.
او انضباط را آن‌قدر مهم می‌داند که انتخاب افراد را به انتخاب هدف ارجحیت می‌دهد.
او به اینکه افراد منظم باید پیدا کرد و در جایگاه‌های مختلف جایگزین کنید تا ببینید در چه جایگاهی بیشترین تأثیر را دارند. او توضیح می‌دهد که انضباط فردی در جایی بالاتر از فرایندهای سازمانی می‌نشیند.
به‌عنوان‌مثال:
فرد به‌خاطر اینکه گفته شده باید گزارش بدهیم، گزارش نمی‌دهد. او به گزارش اعتقاد دارد و منظم این کار را انجام می‌دهد. البته فرایندهای سازمانی، شکل و شیوه گزارش‌دهی را برایش تعیین می‌کنند. تشریفات اداری و مکانیزم‌های کنترلی، چیزی نیستند که با حذف یا کم‌رنگ‌شدنشان، رفتار فرد تغییر کند.
در یک‌کلام رفتار درونی فرد بیشترین تأثیر را دارد تا این که با تشویق و تنبیه‌های سازمانی قصد داشته باشیم او را همرنگ سازمان کنیم.
برای درک بیشتر موضوعات و به‌دست‌آوردن بیشترین اطلاعات شما می‌توانید از لینک‌های زیر کتاب را به سه صورت فیزیکی، صوتی و یا دیجیتال دریافت کنید.
کتاب فیزیکی از خوب به عالی:
https://www.digikala.com/product/dkp-4534426
کتاب صوتی از خوب به عالی:
https://fidibo.com/book/119486
کتاب دیجیتال از خوب به عالی:
https://fidibo.com/book/65263
دیدگاهتان را بنویسید